چگونه نه بگوییم:
راهنمای نه گفتن مودبانه نه گفتن همیشه آسان نیست. اما اغلب لازم است.
“زندگیتان را برای خودتان زندگی کنید نه برای شخص دیگری. اجازه ندهید ترس از قضاوت، طرد شدن یا متنفر شدن مانع از این شود که خودتان باشید.
چرا گفتن کلمه “نه” بسیار دشوار است؟
این فقط یک کلمه است، درسته؟ پس از مدتی احساس اشتیاق بیش از حد برای موافقت کردن، گرفتار این فکر شدم و از خودم پرسیدم که چرا برای من خیلی مهم است که همه را راضی کنم، تا حدی که به خاطر آن احساس کینه و استرس می کنم. فهمیدم که از نه گفتن می ترسم زیرا بزرگترین ترس من طرد شدن است.
من می ترسیدم که هر وقت این کار را می کنم، کسی را ناامید کنم، او را عصبانی کنم، احساساتش را جریحه دار کنم، یا نامهربان یا بی ادب به نظر بیایم. اینکه مردم فکر منفی درباره من داشته باشند و بنابراین دقیقاً فهمیدم که چرا نه گفتن برای من خیلی دشوار است. فهمیدم که این فقط یک چالشی نیست که من با آن روبرو هستم ، بلکه چالشی است که بسیاری از مردم هر روز از آن عبور می کنند.
نه گفتن یک بار سنگین برای حمل است زیرا با اصرار به بله گفتن ، عدم اعتماد به نفس و خودباوری نیز به وجود می آید. اگر مانند من در نه گفتن مشکل دارید، این موارد ممکنه به شما نیز کمک کند. نه گفتن به این معنی نیست که آدم بدی هستید نه گفتن به معنای بی ادبی، خودخواهی یا نامهربانی نیست. اینها همه باورهای غیر مفیدی است که نه گفتن را سخت می کند. یادگیری اینکه این باورها از کجا آمده است ، راهی عالی برای یادگیری کنار گذاشتن آنها است.
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا نه گفتن در کودکی بسیار آسان بود و چرا اکنون این مسئله بسیار دشوار شده است؟
خوب ، در دوران کودکی ، یاد گرفتیم که نه گفتن غیراخلاقی یا نامناسب است. اگر به مادر ، پدر ، معلم ، دایی ، پدربزرگ و مادربزرگ و غیره نه بگویید ، مطمئناً بی ادبی قلمداد می شد و احتمالاً به خاطر آن شما بازخواست می شدید. نه گفتن غیرمجاز بود و بله گفتن مودبانه و دوست داشتنی بود. اکنون که همه ما بزرگسال هستیم ، بالغ تر شده و توانایی انتخاب خود را داریم و همچنین تفاوت بین غلط و درست را می دانیم. بنابراین ، هیچ یک نباید حد مجاز باشد ، بلکه چیزی است که ما براساس صلاحدید خود ، در مورد خود تصمیم می گیریم.
اما متأسفانه ، ما اعتقادات دوران کودکی خود را حفظ می کنیم. ما نگرانیم که اگر نه بگوییم ، احساس تحقیر ، گناه یا شرمندگی خواهیم داشت و در نهایت تنها خواهیم بود، طرد می شویم یا رها می شویم. دانستن ارزش خودتان دومین قدم برای یادگیری نه گفتن است.
من یاد گرفته ام که اگر زندگی شما بسته به تأیید دیگران باشد، هرگز احساس آزادی و واقعاً خوشبختی نخواهید کرد. اگر به تأیید دیگران وابسته باشید ، آنچه در اصل می گویید این است: “نظر آنها درباره من مهمتر از نظر من درباره خودم است.” آنچه باعث بزرگ شدن فرد می شود ظاهر یا دستاوردهای او نیست، بلکه تمایل او به دوست داشتن دیگران ، فروتنی و رشد به عنوان یک شخص است. شما بی نظیر ، ارزشمند و مهم هستید. هیچ کس دیگری در این دنیا نمی تواند آنچه را که می توانید ارائه دهد.
آیا واقعا ارزشش را دارد؟
گام سوم برای یادگیری نه گفتن این است که تصمیم بگیرید بله واقعاً ارزشش را دارد. پس از تعهد به کاری، در نهایت تردید ایجاد می شود و ممکن است شروع به فکر کردن در مورد راه هایی کنید که می توانید از آن خلاص شوید. و اگر بهانه خوبی ندارید ، باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید حقیقت را بگویید یا به دروغ فکر کنید.
در مورد ناراحتی ، استرس و کینه ای که بله گفتن باعث شما شده فکر کنید. در وهله اول فقط نه گفتن خیلی ساده تر و ساده تر خواهد بود؟ این بار را به یاد می آورم که به چیزی بله گفتم و بعداً از آن بابت خیلی احساس بدی کردم که در نهایت دروغ گفتم و از آن خارج شدم.
اگر شما هم تصمیم گرفتید که ارزشش را برای شما دارد و می خواهید نه گفتن را بیاموزید ، این نکات ساده و در عین حال موثر را برای انجام این کار با اعتماد به نفس امتحان کنید. نکات مفیدی برای نه گفتن مستقیم ، مانند “نه ، نمی توانم” یا “نه ، من نمی خواهم”. عذرخواهی نکنید و انواع دلایل را بیاورید. دروغ نگو دروغ به احتمال زیاد منجر به گناه می شود و به یاد داشته باشید ، این همان چیزی است که سعی می کنید از احساس آن جلوگیری کنید.
به یاد داشته باشید که بهتر است اکنون نه بگویید تا بعداً کینه ورزید. مودب باشید ، مثلاً بگویید ، “متشکرم که پرسیدید.” نه گفتن را تمرین کنید. یک سناریو را تصور کنید و سپس تمرین کنید که به خودتان و یا یک دوست نه بگویید. با این کار نه گفتن به شما احساس راحتی بیشتری می دهد. اگر نمی خواهید این کار را انجام دهید ، نگویید: “من به آن فکر می کنم”. این فقط باعث طولانی شدن اوضاع و احساس استرس بیشتر می شود.
به یاد داشته باشید که ارزش شخصی شما به میزان کار شما برای افراد دیگر بستگی ندارد. یادگیری نه گفتن یکی از بهترین کارهایی است که برای خودم انجام داده ام. نه تنها من را به چالش کشیده است تا بر ترس از طرد شدن غلبه کنم ، بلکه به من کمک می کند احساس کنترل کنم. دیگر احساس گیر افتادگی ، کینه و گناه نمی کنم. درعوض ، احساس قدرت و آزادی می کنم. اگر همان احساس آزادی و توانمندی را می خواهید ، پس کنترل خود را در دست بگیرید ، خود را به چالش بکشید و نه گفتن را بیاموزید.